سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلشکسته روزگار


عاشق آسمونی
باغ زندگی
پرنسس زیبایی
دوست یابی نرم افزار دوست یابی ویژگی های یک دوست
عمو همت من
کیمیا
* روان شناسی ** ** psychology *
روان شناسی و کودکان استثنایی
ESPERANCE
خاطرات من
فریاد بی صدا
عشق است و زندگی
یک هدف مشخص
اگه احمدی نژاد 50 کیلو وزن داره 45 کیلوش جیگره
فروشگاه نرم افزارهای تخصصی وآموزشی موبایل و حس
سوپر لینک خشگل دختر
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
فروشگاه لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
دستبند، انگشتر، گردنبند، مدال، سرویس، گوشواره، زیورآلات
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی مهندسی،کودک
فروشگاه نرم افزارهای گرافیکی و سرگرمی و بازی
وبلاگ دختری از آسمان
گرانبهاترین کالا در گرانترین فروشگاه، بهترین خرید بهترین یادگاری
ESPERANCE2
هدی
دهکده مجازی مشاوره و روان شناسی خانواده
MANIFESTER
به نام آنکه مسی را آفرید تا رونالدو بی سرور نماند...

 
زندگی با آدمای پست و شبای طولانی.غرق شدم تو این دریا و هوای طوفانی
احساس ناخوشایند بیهوده زیستن.این سئوال تکراری که من کیستم
وقتی دنبال منن همه سایه های شب.وقتی غم و اندوه شده سایه بان من
وقتی عشق حساب میشه جزو حرفای بد.وقتی هیچکسی نمیفهمه حرفای من
.وقتی دریای امید خشک میشه مثه صحرا .وقتی تو این تاریکی خورشید و محو کردن ابرا

دیگه دلیلی نیس واسه ی زندگی.حتی دلیلی نیس این حرفارو هی بگیم

غم تو وجود منه مثه یه غده بدخیم.تمام ذهن و کرده یه عقده تسخیر
راه چاره ای نیس جز اینکه بشم تسلیم.دیگه حتی گریه هم دلمو نمیده تسکین
من به درد کار ناکرده میسوزم همش.زیره نقاب خنده همیشه میریزم اشک
آدما گرگن تو لباسه گوسفند.که با اشکاشون هم بهت میزنن پوزخند

تا وقتی زنده ای کسی نیس دروبرت

وقتی مردی همه میرن قربون سرت

عذابی که باید تحمل کنم خیلی سخته .ولی دارم تحمل میکنم خیلی وخته

اینجا جهنمه ولی شبا خیلی سرده.
روزی میرسه که خدا منو میبینه.روزی که رفیق دستمو میگیره
روزی که دیگه وجود نداره مست و خمار.روزی که هوا پاک میشه از گردو غبار
روزی که دیگه رفیق نمیشه خائن.نمیدونم شاید این روز تو خوابه

آره این روز تو خوابه .پس باس بخوابیم

تا روزی که زنده ایم بایس بخوابیم........................
 


ارسال شده در توسط جواد افسرده

چه روزگار ِ غریبی؟

 

 هزار پ ا ر ه

پ ار ه هزار

 چه روزگار ِ غریبی

چه روز گار ِ غریبی

 

فواره های غمم

سرم بریده به بغداد

دلم   ش ک س ته ی صیاد وصید و هر چه بادا باد !

 

چه سر کشان ِ مهاجهم

چه  خونخواره  منم  !

  

هزار پاره

پاره

پاره هزار

 

*****

 کوچ? کوکنار

 

قرار بود که عاشق شویم هر دو بهم

 کنار کوچ? کوکنار

را? ابریشم

در ازدحام ِ ترافیک

جاد? تاراج

 " زمینی را که خدا به قابیل داد "

و سوز ِ خاطر? نوجوانیم که نماند

به برگ های کتاب

 قرار بود که عاشق شویم هر دوبهم

 در این کویر ِ سترون

 

خانه خان? غم

 که مهر و ماه به تاراج می رود شب و روز

ز آشیان? من

قرار بود که عاشق شویم هردو بهم

                  *******                   

تصویر صدا

 تصویر آن صدای تو

برقاب سینه ام

پنهان زدیده ام

مشکل حکایتی ست

مهر ِبریده ازآن ماه

ماهی رمیده سراپا

از زورق خدا

 ما مانده ایم و شب

تصویرآن صدا

آنسوی آب ها

  

نفرین عشق

 

پری کوچک دریا

عروس ِ ماهی ها

 بلوغ دولت عشق تو سر فرازم کرد

و پشت کوچه بن بست را در آبگینه شکست

 وما به یاوه تردید

حماسه می گفتیم

و بر دروغ بزرگ سلام می کردیم

و عشق را نفرین !

************

به خالد حسینی و رمان" کاغذ پران باز"

 طلوع صدا

 طلوع صدا ی تو در من

ستاره باران شد

به دار رفت و رفیق سر بداران شد

 خوابت حلال باد !

حلال کردی این خواب خوش بر من

در امتداد فصل های سرد و عبث

و باغ های سرخ و سپید

 طلوع صدای تو در من

حضور حافظه بود

شهادت معنی بر کتاب فاجعه بود

 دریغ و درد

دریغ ودرد

چه سا ل ها که به تلخی گریسته بودم


ارسال شده در توسط جواد افسرده
به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری ؟
به غبار این بیابان
- " همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم "
- " به کجا چنین شتابان "
- "به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا سرایم "
- " سفرت بخیر اما
تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت
به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران
برسان سلام ما را

ارسال شده در توسط جواد افسرده
عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

همان یک لحظه اول . که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان

جهانرا با همه زیبایی و زشتی بروی یکدگر ویرانه می کردم

 

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان

هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو . آواره ودیوانه میکردم

 

عجب صبری خدا دارد

اگر من جای او بودم

بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان

سرا پای وجود بی وفا معشوق را پروانه میکردم

 

عجب صبری خدا دارد

چرا من جای او باشم

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد

وگرنه من بجای او چو بودم

یکنفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم

عجب صبری خدا دارد

 


ارسال شده در توسط جواد افسرده

کوچه بی رهگذر، بوی خاک بارون خورده و اندیشه های تو بی آنکه تو را داشته باشم،

یک مشت خاطره های گرد گرفته تازه شدند ...دوباره باران ذهن خسته ام را شست و دوباره عشق، مهر و دوست داشتن ها در صفحه زندگیم حک شد، با من بگو این بار در خطا نیستم.................


ارسال شده در توسط جواد افسرده

سرنوشت عشق تلخ ‏ [244]

 
 

سرنوشت عشق تلخ

نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم سودای جامی بی زوال
پرسه ای آغاز کردیم در خیال دل به یاد آورد ایام وصال
از جدایی یک دو سالی می گذشت یک دو سال از عمررفت و بر نگشت
دل به یاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را
آن نظر بازی آن اسرار را آن دو چشم مست آهو وار را
همچو رازی مبهم و سر بسته بود
چون من از تکرار او هم خسته بود
آمد و هم آشیان شد با من او همنشین و هم زبان شد با من او
خسته جان بودم که جان شد با من او ناتوان بود و توان شد با من او
دامنش شد خوابگاه خستگی اینچنین آغاز شد دلبستگی
وای از آن شب زنده داری تا سحر
وای از آن عمری که با او شد بسر
مست او بودم ز دنیا بی خبر دم به دم این عشق می شد بیشتر
آمد و در خلوتم دمساز شد گفتگوها بین ما آغاز شد
گفتمش در عشق پا بر جاست دل گر گشایی چشم دل زیباست دل
گر تو زورق بان شوی دریاست دل بی تو شام بی فرداست
دل دل ز عشق روی تو حیران شده در پی عشق تو سر گردان شده
گفت در عشقت وفادارم بدان من تو را بس دوست می دارم بدان
شوق وصلت را بسر دارم بدان چون تویی مخمور خمارم بدان
با تو شادی می شود غم های من با تو زیبا می شود فردای من
گفتمش عشقت به دل افزون شده دل ز جادوی رخت افسون شده
جز تو هر یادی به دل مدفون شده عالم از زیباییت مجنون شده
بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش
در سرم جز عشق او سودا نبود بهر کس جز او در این دل جا نبود
دیده جز بر روی او بینا نبود همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود
خوبی او شهره ی آفاق بود در نجابت در نکویی طاق بود
روزگار اما وفا با ما نداشت طاقت خوشبختی ما را نداشت
پیش پای عشق ما سنگی گذاشت بی گمان از مرگ ما پروا نداشت
آخر این قصه هجران بود و بس حسرت و رنج فراوان بود و بس
یار ما را از جدایی غم نبود در غمش مجنون و عاشق کم نبود
بر سر پیمان خود محکم نبود سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من دیوانه پیمان ساده بست ساده هم آن عهد و پیمان را شکست
بی خبر پیمان یاری را گسست این خبر ناگاه پشتم را شکست
آن کبوتر عاقبت از بند رست رفت و با دلدار دیگر عهد بست
با که گویم او که هم خون من است خصم جان و تشنه ی خون من است
بخت بد بین وصل او قسمت نشد این گدا مشمول آن رحمت نشد
آن طلا حاصل به این قیمت نشد
عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست با چنین تقدیر بد تدبیر نیست
از غمش با دود و دم همدم شدم باده نوش غصه ی او من شدم
مست و مخمور و خراب از غم شدم ذره ذره آب گشتم کم شدم
آخر آتش زد دل دیوانه را سوخت بی پروا پر پروانه را
عشق من از من گذشتی خوش گذر بعد از این حتی تو اسمم را نبر
خاطراتم را تو بیرون کن ز سر دیشب از کف رفت فردا را نگر
آخر این یکبار از من بشنو پند بر من و بر روزگارم دل مبند
عاشقی را دیر فهمیدی چه سود عشق دیرین گسسته تار و پود
گرچه آب رفته باز آید به رود ماهی بیچاره اما مرده بود
بعد از این هم آشیانت هر کس است باش با او یاد تو ما را بس است

 


ارسال شده در توسط جواد افسرده

فروردین
??
????

جملات عاشقانه (اس ام اس) از دکتر علی شریعتی – سری چهارم

 

جملات عاشقانه از دکتر علی شریعتی

 

جملات عاشقانه از دکتر علی شریعتی

عشقی فراتر از انسان و فروتر از خدا نیز هست؛

و آن دوست داشتن است

Eshghi faratar az ensan va forootar az khoda niz hast ;

Va on doost dashtan ast

دوست داشتن از عشق برتر است

و من هرگز خود را

تا سطح بلند ترین قله عشق های بلند ، پایین نخواهم آورد

Doost dashtan az eshgh bartar ast

Va man hargez khod ra

Ta sathe bolantarin gholeye eshgh haye boland , payiin nakhaham avard

شنیدم سخن ها ز مهر و وفا ، لیک

ندیدم نشانی ز مهر و وفایی

Shenidam sokhan ha ze mehro vafa , lik

Nadidam neshani ze mehro vafayi

و اکنون تو با مرگ زفته ای ؛

و من این جا ، تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس ، گامی به تو نزدیک تر می شوم

این زندگی من است

Va aknoon to ba marg rafte e;

Va man inja , tanha be in omid dam mizanam ke ba har nafas , gami be ti nazdiktar mishavam

In zendegi man ast

غریقی در طوفان تنها مانده است

آخرین فریادهای خسته اش را

که تو را می خواند ـ بشنو ، بشتاب ، او را دریاب

Gharighi dar toofan tanha mande ast

Akharin faryadhaye khaste ash ra

Ke to ra mikhanad – beshno , beshetab , oo ra daryab

همچون شمع که در گریستن خویش ، قطره قطره می میرد

ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم

Hamchon sham ke dar geristan khish , ghatre ghatre mimirad

Zob mishavam va mahv mishavam va payan migiram

چه دشوار شده است دم زدن !

در این جا که هر درختی مرا قامت تفنگی است

و صدای هرگامی غمم !

Che doshvar shode ast dam zadan !

Dar inja ke har derakhti mara ghamate tofangist

Va sedaye har gami gham !

تو می دانی که من

از میان همه نعمت های این جهان ، آن چه را برگزیده ام و دوست می دارم

تنهایی است

To midani ke man

Az miyane hameye nemat haye in jahan , anche ra ke bargozide am va doost midaram

Tanhayist

ای که تو آن من دیگرمی

ای تو که آن توی دیگرتم

زاد سفر برگیر و قدم در راه نِه

که من در پایان راه

بی صبرانه منتظر رسیدن توام

Ey ke to on mane digarami

Ey to ke on toye digaratam

zade safar bargir va ghadam dar rai neh

Ke man dar payane rah

Bisabrane montazere residan toam

ای که هوای من شده ای

دم زدن د تو حیات من است

Ey ke havaye man shode e

Dam zadan dar to hayate man ast

تصاویری از دکتر علی شریعتی اشعار و نوشته های دکتر علی شریعتی زندگی نامه دکتر علی شریعتی کتاب الکترونیکی مخصوص موبایل آثار دکتر علی شریعتی کتاب الکترونیکی آثار دکتر علی شریعتی جملات عاشقانه از دکتر علی شریعتی دکتر علی شریعتی
اسفند
??
????

جملات عاشقانه (اس ام اس) از دکتر علی شریعتی – سری سوم

 



جملات عاشقانه از دکتر علی شریعتی

جملات عاشقانه از دکتر علی شریعتی

هر کسی را نه بدان گونه که « هست »، احساس می کنند

بدان گونه که « احساسش » می کنند ، هست

Har kasi ra bedan goone ke (hast) , ehsas mikonand

Bedan goone ke (ehsasash ) mikonand, hast

زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد

Zibayi hamvare teshneye deli ast ke be oo eshgh varzad

بر من بگری

که زنده ام

و بی تو زنده مانده ام

Bar man begery

Ke zende am

Va bi to zende mande am

خدایا به هر که دوست می داری بیاموز

که عشق از زندگی کردن بهتر است ،

و به هرکه دوست تر می داری ، بچشان

که دوست داشتن از عشق برتر !

Khodaya be har ke doost midari biyamooz

Ke eshgh az zendegi kardan behtar ast

Va be harke doost tar midari . becheshan

Ke doost dashtan az eshgh bartar

تا بی پناه نگردم ، پناهم نخواهی داد

تا نیفتم ، دستم را نخواهی گرفت

Ta bi panah nagardam , panaham nakhahi dad

Ta nayoftam , dastam ra nakhahi gereft

وقتی عشق فرمان می دهد،

« محال» سر تسلیم فرود می آورد

Vaghti eshgh farman midahad

(Mahal) sare tazim forood miavarad

عشق در اوج اخلاصش ،

به ایثار رسیده است

و در اوج ایثارش ،

به قساوت !

ٍEshgh dar oje ekhlasash

Be isar reside ast

Va dar oje isarash

Be ghesavat !

می دانم تشنه ای اما …

اما این دریا را در کوزه نمی توان کرد

Midanam teshne e ama

Ama in darya ra dar kooze nemitavan


ارسال شده در توسط جواد افسرده

وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است ( دکتر علی شریعتی)

Vaghti kabootari shoroo be moasherat ba kalaghha mikonad parhayash sefid mimanad vali ghalbash siyah mishavad. Doost dashtane kasi ke layeghe doost dashtan nist esrafe mohabat ast

دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند ( دکتر علی شریعتی )

Delhaye bozorg va ehsashaye boland , eshgh haye ziba va porshokooh miafarinand

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است ( دکتر علی شریعتی )

Ama che ranjist lezatha ra tanha bordan va che zesht ast zibayiha ra tanha didan va che badbakhti azar dahande e ast tanha khoshbakht boodan! dar behesht tanha boodan sakhtar az kavir ast

اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است (دکتر علی شریعتی)

Aknoon to ba marg rafte e va man inja tanha be in omid dam mizanam ke ba har nafas gami be to nazdiktar mishavam.in zendegi man ast

وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم (دکتر علی شریعتی)

Vaghti khastam zendegi konam,raham ra bastand.vaghti khastam setayesh konam,goftand khorafat ast. vaghti khastam ashegh shavam goftand doroogh ast. vaghti khastam geristan,goftand doroogh ast. vaghti khastam khandidan , goftand divane ast. donya ra negeh darid mikhaham piyade shavam.

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری (دکتر علی شریعتی)

agar ghader nisti khod ra bala bebari hamanande sib bash ta ba oftadanat andishe e ra bala bebari

به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد (دکتر علی شریعتی)

Be ? chiz tekye nakon , ghoroor , doroogh va eshgh. adam ba gharoor mitazad , ba doroogh mibazad va ba eshgh mimirad

 


ارسال شده در توسط جواد افسرده