دیگه دلیلی نیس واسه ی زندگی.حتی دلیلی نیس این حرفارو هی بگیم
غم تو وجود منه مثه یه غده بدخیم.تمام ذهن و کرده یه عقده تسخیر
راه چاره ای نیس جز اینکه بشم تسلیم.دیگه حتی گریه هم دلمو نمیده تسکین
من به درد کار ناکرده میسوزم همش.زیره نقاب خنده همیشه میریزم اشک
آدما گرگن تو لباسه گوسفند.که با اشکاشون هم بهت میزنن پوزخند
تا وقتی زنده ای کسی نیس دروبرت
وقتی مردی همه میرن قربون سرت
عذابی که باید تحمل کنم خیلی سخته .ولی دارم تحمل میکنم خیلی وخته
اینجا جهنمه ولی شبا خیلی سرده.
روزی میرسه که خدا منو میبینه.روزی که رفیق دستمو میگیره
روزی که دیگه وجود نداره مست و خمار.روزی که هوا پاک میشه از گردو غبار
روزی که دیگه رفیق نمیشه خائن.نمیدونم شاید این روز تو خوابه
آره این روز تو خوابه .پس باس بخوابیم
تا روزی که زنده ایم بایس بخوابیم........................
چه روزگار ِ غریبی؟
هزار پ ا ر ه
پ ار ه هزار
چه روزگار ِ غریبی
چه روز گار ِ غریبی
فواره های غمم
سرم بریده به بغداد
دلم ش ک س ته ی صیاد وصید و هر چه بادا باد !
چه سر کشان ِ مهاجهم
چه خونخواره منم !
هزار پاره
پاره
پاره هزار
*****
کوچ? کوکنار
قرار بود که عاشق شویم هر دو بهم
کنار کوچ? کوکنار
را? ابریشم
در ازدحام ِ ترافیک
جاد? تاراج
" زمینی را که خدا به قابیل داد "
و سوز ِ خاطر? نوجوانیم که نماند
به برگ های کتاب
قرار بود که عاشق شویم هر دوبهم
در این کویر ِ سترون
خانه خان? غم
که مهر و ماه به تاراج می رود شب و روز
ز آشیان? من
قرار بود که عاشق شویم هردو بهم
*******
تصویر صدا
تصویر آن صدای تو
برقاب سینه ام
پنهان زدیده ام
مشکل حکایتی ست
مهر ِبریده ازآن ماه
ماهی رمیده سراپا
از زورق خدا
ما مانده ایم و شب
تصویرآن صدا
آنسوی آب ها
نفرین عشق
پری کوچک دریا
عروس ِ ماهی ها
بلوغ دولت عشق تو سر فرازم کرد
و پشت کوچه بن بست را در آبگینه شکست
وما به یاوه تردید
حماسه می گفتیم
و بر دروغ بزرگ سلام می کردیم
و عشق را نفرین !
************
به خالد حسینی و رمان" کاغذ پران باز"
طلوع صدا
طلوع صدا ی تو در من
ستاره باران شد
به دار رفت و رفیق سر بداران شد
خوابت حلال باد !
حلال کردی این خواب خوش بر من
در امتداد فصل های سرد و عبث
و باغ های سرخ و سپید
طلوع صدای تو در من
حضور حافظه بود
شهادت معنی بر کتاب فاجعه بود
دریغ و درد
دریغ ودرد
چه سا ل ها که به تلخی گریسته بودم
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه اول . که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان
جهانرا با همه زیبایی و زشتی بروی یکدگر ویرانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو . آواره ودیوانه میکردم
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان
سرا پای وجود بی وفا معشوق را پروانه میکردم
عجب صبری خدا دارد
چرا من جای او باشم
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد
وگرنه من بجای او چو بودم
یکنفس کی عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم
عجب صبری خدا دارد
کوچه بی رهگذر، بوی خاک بارون خورده و اندیشه های تو بی آنکه تو را داشته باشم، یک مشت خاطره های گرد گرفته تازه شدند ...دوباره باران ذهن خسته ام را شست و دوباره عشق، مهر و دوست داشتن ها در صفحه زندگیم حک شد، با من بگو این بار در خطا نیستم................. |
|
عشقی فراتر از انسان و فروتر از خدا نیز هست؛
و آن دوست داشتن است
Eshghi faratar az ensan va forootar az khoda niz hast ;
Va on doost dashtan ast
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
دوست داشتن از عشق برتر است
و من هرگز خود را
تا سطح بلند ترین قله عشق های بلند ، پایین نخواهم آورد
Doost dashtan az eshgh bartar ast
Va man hargez khod ra
Ta sathe bolantarin gholeye eshgh haye boland , payiin nakhaham avard
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
شنیدم سخن ها ز مهر و وفا ، لیک
ندیدم نشانی ز مهر و وفایی
Shenidam sokhan ha ze mehro vafa , lik
Nadidam neshani ze mehro vafayi
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
و اکنون تو با مرگ زفته ای ؛
و من این جا ، تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس ، گامی به تو نزدیک تر می شوم
این زندگی من است
Va aknoon to ba marg rafte e;
Va man inja , tanha be in omid dam mizanam ke ba har nafas , gami be ti nazdiktar mishavam
In zendegi man ast
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
غریقی در طوفان تنها مانده است
آخرین فریادهای خسته اش را
که تو را می خواند ـ بشنو ، بشتاب ، او را دریاب
Gharighi dar toofan tanha mande ast
Akharin faryadhaye khaste ash ra
Ke to ra mikhanad – beshno , beshetab , oo ra daryab
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
همچون شمع که در گریستن خویش ، قطره قطره می میرد
ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم
Hamchon sham ke dar geristan khish , ghatre ghatre mimirad
Zob mishavam va mahv mishavam va payan migiram
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
چه دشوار شده است دم زدن !
در این جا که هر درختی مرا قامت تفنگی است
و صدای هرگامی غمم !
Che doshvar shode ast dam zadan !
Dar inja ke har derakhti mara ghamate tofangist
Va sedaye har gami gham !
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
تو می دانی که من
از میان همه نعمت های این جهان ، آن چه را برگزیده ام و دوست می دارم
تنهایی است
To midani ke man
Az miyane hameye nemat haye in jahan , anche ra ke bargozide am va doost midaram
Tanhayist
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
ای که تو آن من دیگرمی
ای تو که آن توی دیگرتم
زاد سفر برگیر و قدم در راه نِه
که من در پایان راه
بی صبرانه منتظر رسیدن توام
Ey ke to on mane digarami
Ey to ke on toye digaratam
zade safar bargir va ghadam dar rai neh
Ke man dar payane rah
Bisabrane montazere residan toam
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
ای که هوای من شده ای
دم زدن د تو حیات من است
Ey ke havaye man shode e
Dam zadan dar to hayate man ast
هر کسی را نه بدان گونه که « هست »، احساس می کنند
بدان گونه که « احساسش » می کنند ، هست
Har kasi ra bedan goone ke (hast) , ehsas mikonand
Bedan goone ke (ehsasash ) mikonand, hast
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد
Zibayi hamvare teshneye deli ast ke be oo eshgh varzad
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
بر من بگری
که زنده ام
و بی تو زنده مانده ام
Bar man begery
Ke zende am
Va bi to zende mande am
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
خدایا به هر که دوست می داری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است ،
و به هرکه دوست تر می داری ، بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر !
Khodaya be har ke doost midari biyamooz
Ke eshgh az zendegi kardan behtar ast
Va be harke doost tar midari . becheshan
Ke doost dashtan az eshgh bartar
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
تا بی پناه نگردم ، پناهم نخواهی داد
تا نیفتم ، دستم را نخواهی گرفت
Ta bi panah nagardam , panaham nakhahi dad
Ta nayoftam , dastam ra nakhahi gereft
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
وقتی عشق فرمان می دهد،
« محال» سر تسلیم فرود می آورد
Vaghti eshgh farman midahad
(Mahal) sare tazim forood miavarad
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
عشق در اوج اخلاصش ،
به ایثار رسیده است
و در اوج ایثارش ،
به قساوت !
ٍEshgh dar oje ekhlasash
Be isar reside ast
Va dar oje isarash
Be ghesavat !
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
می دانم تشنه ای اما …
اما این دریا را در کوزه نمی توان کرد
Midanam teshne e ama
Ama in darya ra dar kooze nemitavan
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود. دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است ( دکتر علی شریعتی)
Vaghti kabootari shoroo be moasherat ba kalaghha mikonad parhayash sefid mimanad vali ghalbash siyah mishavad. Doost dashtane kasi ke layeghe doost dashtan nist esrafe mohabat ast
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند ( دکتر علی شریعتی )
Delhaye bozorg va ehsashaye boland , eshgh haye ziba va porshokooh miafarinand
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است ( دکتر علی شریعتی )
Ama che ranjist lezatha ra tanha bordan va che zesht ast zibayiha ra tanha didan va che badbakhti azar dahande e ast tanha khoshbakht boodan! dar behesht tanha boodan sakhtar az kavir ast
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است (دکتر علی شریعتی)
Aknoon to ba marg rafte e va man inja tanha be in omid dam mizanam ke ba har nafas gami be to nazdiktar mishavam.in zendegi man ast
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم (دکتر علی شریعتی)
Vaghti khastam zendegi konam,raham ra bastand.vaghti khastam setayesh konam,goftand khorafat ast. vaghti khastam ashegh shavam goftand doroogh ast. vaghti khastam geristan,goftand doroogh ast. vaghti khastam khandidan , goftand divane ast. donya ra negeh darid mikhaham piyade shavam.
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری (دکتر علی شریعتی)
agar ghader nisti khod ra bala bebari hamanande sib bash ta ba oftadanat andishe e ra bala bebari
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥
به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد (دکتر علی شریعتی)
Be ? chiz tekye nakon , ghoroor , doroogh va eshgh. adam ba gharoor mitazad , ba doroogh mibazad va ba eshgh mimirad