سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلشکسته روزگار


عاشق آسمونی
باغ زندگی
پرنسس زیبایی
دوست یابی نرم افزار دوست یابی ویژگی های یک دوست
عمو همت من
کیمیا
* روان شناسی ** ** psychology *
روان شناسی و کودکان استثنایی
ESPERANCE
خاطرات من
فریاد بی صدا
عشق است و زندگی
یک هدف مشخص
اگه احمدی نژاد 50 کیلو وزن داره 45 کیلوش جیگره
فروشگاه نرم افزارهای تخصصی وآموزشی موبایل و حس
سوپر لینک خشگل دختر
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
فروشگاه لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
دستبند، انگشتر، گردنبند، مدال، سرویس، گوشواره، زیورآلات
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی مهندسی،کودک
فروشگاه نرم افزارهای گرافیکی و سرگرمی و بازی
وبلاگ دختری از آسمان
گرانبهاترین کالا در گرانترین فروشگاه، بهترین خرید بهترین یادگاری
ESPERANCE2
هدی
دهکده مجازی مشاوره و روان شناسی خانواده
MANIFESTER
به نام آنکه مسی را آفرید تا رونالدو بی سرور نماند...

 

مادرم دست به بالشم میکشد.....!!

جواب میدهم:لیوان آب..!

لبخند تلخی میزند و میگوید...

لیوان پر از آب را باور کنم تا قرمزی چشمانت را...

+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم آبان 1391ساعت 17:19  |  نظر بدهید



من تو را تنها دوستت دارم


 

اگه به دنبالت میام  فقط دارم حرفتو گوش

 

 میکنم...................................................!

اخه خودت گفتی برو دنبال

 

 زندگیت..........................................................................................

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم آبان 1391ساعت 17:10 |  نظر بدهید





ارسال شده در توسط جواد افسرده

 

+ نوشته شده در  جمعه نوزدهم آبان 1391ساعت 13:10  |  یک نظر


*خدایا شکرت*


ما دیگر فقیر نیستیم...!!


دیروز پزشک آبادی گفت...!!


چشم های* پدرم* پر از *آب مروارید* است...!!


*حسین پناهی*

+ نوشته شده در  جمعه دوازدهم آبان 1391ساعت 1:29  |  نظر بدهید


خدایا دل ما دختره کوچیکی میخواد... طاقتمون کمه... خداجونم تنهامون نذار

+ نوشته شده در  جمعه پنجم آبان 1391ساعت 15:10  |  نظر بدهید


چه تفاوت بزرگیست بین ما..........تودل شکسته ایی و من دلشکسته ام!!!!!!!!!!!!!

+ نوشته شده در  جمعه پنجم آبان 1391ساعت 15:8  |  نظر بدهید


خاطرات نه سر دارند و نه ته ...بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
میرسند گاهی وسط یک فکر . . . !
گاهی وسط یک خیابان . . .
سردت می کنند . . . داغت میکنند . . .
رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . .
خاطرات تمام نمی شوند . . .
تمامت می کنند!!!
+ نوشته شده در  جمعه پنجم آبان 1391ساعت 15:6  |  نظر بدهید




هر وقت

از کنار آن نیمکت میگذرم

دست هایم را توی جیب هایم فرو میکنم

لب هایم را به هم میفشارم

سرم را پایین میاندازم و

خودم برای خودم بغض میکنم

...و سنگ کوچکی اگر آن اطراف بود

شوتش میکنم...

+ نوشته شده در  جمعه پنجم آبان 1391ساعت 10:33  |  نظر بدهید



ایوب...؟؟

کجــــایــی ؟؟؟

بیا کنارم بنشین تا برایت از  " صــبـــــــر" بگویم....

+ نوشته شده در  جمعه پنجم آبان 1391ساعت 9:46 |  یک نظر


ارسال شده در توسط جواد افسرده
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه.........

 

+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:51  |  نظر بدهید


 

خستــــه ام...

بــــاور کـــن...

از ایـــن ســـوال بـــی جـــواب...

کــه هــر لحظـــه مــی پــــرســم...

یعنــــی الـــان کجایی و چی کار میکنی؟!؟!
+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:49  |  یک نظر


 

وقـت هـائـی هست

که جـز بـه بـودنــت

دلـم رضـایـت نـمی دهــد

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حـالـا

مـن از کجـا بـیـاورمـت ؟!
+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:46  |  نظر بدهید


شبی قرض خواهم گرفت
از بالشت ،آغوشِ تو را
 
 
 
گـوش کن لعنـتی .........!
اینی که من می کـشم .... درد بـی تو بودن نیـست ....
تـاوان با تو بـودنه .......!
+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:36  |  نظر بدهید



 

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است


و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است


طفل معصوم به دور سر من می چرخید،


به خیالش قندم


...
یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!

ای دو صد نور به قبرش بارد؛

مگس خوبی بود...

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،

مگسی را کشتم ...!


حسین پناهی
+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:8  |  یک نظر


 

مردم شهری که همه در آن می لنگند ،

به کسی که راست راه می رود می خندند..!

(انسان عادت دارد چیزی را که نمی فهمد مسخره کند)

 


ارسال شده در توسط جواد افسرده
این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه.........

 

+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:51  |  نظر بدهید


 

خستــــه ام...

بــــاور کـــن...

از ایـــن ســـوال بـــی جـــواب...

کــه هــر لحظـــه مــی پــــرســم...

یعنــــی الـــان کجایی و چی کار میکنی؟!؟!
+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:49  |  یک نظر


 

وقـت هـائـی هست

که جـز بـه بـودنــت

دلـم رضـایـت نـمی دهــد

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حـالـا

مـن از کجـا بـیـاورمـت ؟!
+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:46  |  نظر بدهید


شبی قرض خواهم گرفت
از بالشت ،آغوشِ تو را
 
 
 
گـوش کن لعنـتی .........!
اینی که من می کـشم .... درد بـی تو بودن نیـست ....
تـاوان با تو بـودنه .......!
+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:36  |  نظر بدهید



 

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است


و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است


طفل معصوم به دور سر من می چرخید،


به خیالش قندم


...
یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!

ای دو صد نور به قبرش بارد؛

مگس خوبی بود...

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،

مگسی را کشتم ...!


حسین پناهی
+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 1:8  |  یک نظر


 

مردم شهری که همه در آن می لنگند ،

به کسی که راست راه می رود می خندند..!

(انسان عادت دارد چیزی را که نمی فهمد مسخره کند)

 


ارسال شده در توسط جواد افسرده

تــَرکــَت کَـــرده؟؟؟

شَــب هآ بـ ـه یآدَش گــــریه مـ ـی کـــُنے؟؟؟

نــ ـآرآحَــــت نَبـ ـآش...

یــه روز تــ ـو تَنهـــ ـآ آرزوے زنـــــدگـ ـیش مـ ـے شے

ایـ ـن بَدتـــــَرین انتـ ـقآمــــه!!!

+ نوشته شده در  شنبه چهارم آذر 1391ساعت 18:45  |  2 نظر


باران مبار عاشقانه اش نکن....آخه من و او *ما* نشدیم..........

 

+ نوشته شده در  شنبه چهارم آذر 1391ساعت 18:40  |  2 نظر


موهایم را آنقدر کوتاه میکنم تا خاطره ی انگشتانت را از یاد ببرند...

اما دیری نمی پاید که خاطراتت دوباره می رویند اونم سپید!!!!

+ نوشته شده در  شنبه چهارم آذر 1391ساعت 18:27  |  یک نظر


 

غیرتت کجا رفته زمانی که معشوقه ات از تجاوز تنهایی درد میکشد....

و تو به جای درکش....ترکش کردی............

+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 15:44  |  یک نظر


بیــــ ـآ...


اینـــ هــ ـوا، هـوایــــ خوبیــــ استــــ


برایـــــ دلـــ ـتنگـــ بودنـــــ …

منــــ بغضــــ ـهایمـــ را

بــ ـا روحـــ زخمیمـــ را میــ آورمـــ ،


تـــ ـو آغـوشتــــ را، بــ ـآ بوسهـــ ـهایتــــ …


بگـــ ـذار دستـــ کشیدنــــ از تـــ ـو

همچنانــــ غیــ ـر ممکنـــ باشـــ ـد!

بیــــــــ ـآ...!

+ نوشته شده در  جمعه سوم آذر 1391ساعت 15:40  توسط خالد  |  نظر بدهید


 


ارسال شده در توسط جواد افسرده

http://best1.persiangig.com/4gspul0.jpg

    کسی آمد که حرف عشقو با ما زد !
     دل ترسوی ما هم دل به دریا زد !
     به یک دریای طوفانی دل ما رفته مهمانی ...
     چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست ...
     یه عمری راهه و در قدرت ما نیست ...
     باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد !
     خودش می بردت هر جا دلش خواست ...
     به هر جا برد بدون ساحل همونجاست ...
     به امیدی که ساحل داره این دریا !
     به امیدی که آروم میشه تا فردا !
     به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره !
     به عشقی که نمی بینی شباشو بی ستاره !
     دل ما رفته مهمانی به یک دریای طوفانی ...
     باید پارو نزد وا داد ! باید دل رو به دریا داد ! 
     خودش می بردت هر جا دلش خواست ...
      به هر جا برد بدون ساحل همونجاست ...

خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد

نخواست او به منِ خسته بی‌گمان برسد

شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد؟

چه می‌کنی اگر او را که خواستی یک عمر

به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...

رها کنی، برود، از دلت جدا باشد

به آنکه دوست‌ترش داشته ... به آن برسد

رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد

گلایه‌ای نکنی بغض خویش را بخوری

که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که ... نه! نفرین نمی‌کنم که مباد

به او که عاشق او بوده‌ام زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند که فقط زود آن زمان برسد

http://negarfarhoodi.persiangig.com/image/ashegh.jpg

آن که می گوید دوستت می دارم

خنیاگر غمگینی است

که آوازش را ازدست داده است.

ای کاش عشق را زبان سخن بود.

 هزار کاکلی شاددر چشمان توست

هزار قناری خاموش در گلوی من.

ای کاش عشق را زبان سخن بود.

آن که می گوید دوستت می دارم

دل اندوهگین شبی است

که مهتابش را می جوید.

ای کاش عشق را زبان سخن بود

 هزار آفتاب خندان در خرام توست

هزار ستاره ی گریان

در تمنای من.

 عشق را...

ای کاش زبان سخن بود.

 

 




ارسال شده در توسط جواد افسرده
<      1   2   3   4