شیشه ی پنجره را باران شست ... ازدل تنگه من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست!
دیوانه نمی گوید دوستت دارمدیوانه می رود تمام دوست داشتن رابه هر جان کندنیجمع می کند از هر دریمی زند زیر بغلمی ریزد پای کسی کهقرار نیست بفهمد دوستش دارد…