دلم تنگه
دلم از دوریت تنگه دلم از نبودت تنگه
دلم هوای صداتو کرده دلم هوای نگاتو کرده
دلم برای باهم بودنمون تنگ شده
برای صدای خنده هات و برای وقتی که صدام می کردی
راستی چرا ما آدما دلتنگ میشیم؟!
چی باعث میشه که بهم دل ببندیم
طوری که حتی زندگی برامون سخت بشه؟!
به نظر من خوبی آدما باعث دلتنگی میشه
وقتی با کسی هستی که لحظاتتو
به بهترین لحظات تبدیل می کنه
دوست داری زمان توقف کنه که بیشتر باهاش باشی
چون دلت تنگ میشه
برای تک تک دقیقه ها و ثانیه هایی که با او بودی
برای خاطرات... خاطراتی که
حتی فاصله ها هم نمیتونه حریف اون بشه
امان از خاطرات که
اگه بخوای هم، چیزیو فراموش کنی برات محال میشه
چون خاطراتش چه بخوای چه نخوای
لحظه ای رهات نمی کنه
البته باید اعتراف کنیم که
با خاطرات زنده ایم و اگه نباشه
دیگه گذشته زیبا برامون بی معنی میشه
منم با تو بودنو برای همیشه توی قلبم نگه میدارم
و باهاش زندگی می کنم
خاطرات آشناییمون
خاطرات حضورت توو زندگی من
خاطرات لحظه هایی که در کنارهم هستیم
خاطرات روزهایی که با هم از احساسمون حرف می زنیم
خاطرات شب هایی که عاشقانه در گوش هم نجوا میکنیم
نجوایی پر از حس دوست داشتن
خاطراتی که توو لحظه به لحظه ش فقط منم و تو
لحظه هایی که هیچ چیز وهیچ کس
نمیتونه اونا رو با حرفاش و...خراب کنه و ازم بگیره
چون من و تو با همه ی وجود همدیگرو دوست داریم
و چون فقط تو واسم مهمی نه کس دیگه
و خاطرات قشنگمون که حالا شده جزئی از وجودم
و میدونم جزئی از وجود توهم شده
دلم برات خیلی تنگ شده
بیا و پایان بده به دلتنگی های امروزم
گاهی که بدجور دلم میگیره از نبودنت
همین خاطرات کمکم میکنه و لبخند و روی لبام میاره
و مهم اینه که هیچ وقت فراموشت نمی کنم
چون تیکه ای از قلبامون پیش هم امانته
مراقب امانتیت هستم
حتی بیشتر از قلب خودم
طوری که گاهی حس میکنم
همین یه قلب و دارم
ای دل داده ی دلتنگی های من