تقدیم به بهترینم
89/7/22
کنار سیب و رازقی نشسته عطر عاشقی من از تبار خستگی بی خبر از دلبستگی عاشقم ابر شدم صدا شدی شاه شدم گدا شدی شعر شدم قلم شدی عشق شدم تو غم شدی لیلای من دریای من اسوده در رویای من این لحظه در هوای تو گم شده در صدای تو من عاشقم مجنون تو گمگشته در بارون تو مجنون لیلی بی خبر در کوچه های در به در مست و پریشون و خراب هر ارزو نقش بر اب شاید که روزی عاقبت اروم بگیرم در دلت کنار هر ستاره ای نشسته ابر پاره ای من از تبار سادگی بی خبر از دلدادگی عاشقم ماه شدم ابر شدی اشک شدم صبر شدی برف شدم اب شدی قصه شدم خواب شدی لیلای من دریای من اسوده در رویای من این لحظه در هوای تو گم شده در صدای تو من عاشقم مجنون تو گم شده در بارون تو مجنون لیلی بی خبر در کوچه های در به در مست و پریشون و خراب هر ارزو نقش بر اب شاید که روزی عاقبت اروم بگیرم در دلت
بهش بگید چقدر دوسش دارم دلم واسش یه ذره شده
سلام دوستان عزیزم واقعا ممنونم که تو این مدت منو تنها نذاشتین با وجود شماها من کمتر احساس تنهایی میکردم ... تنها خواهشی که ازتون دارم اینه که :این پست از وبم تا آخرش بخونین و نظر یادتون نره ...! همیشه دوستون دارم .. دوستدار شما جواد عشق چیست؟ عشق بهانه ای است برای بازی کردن ، بهانه ای برای فراموش کردن ، بهانه ای برای نابود کردن ، بهانه ای برای دل شکستن و شاید برای زنده کردن ..... هیچ گاه از کسی مپرس که عاشقی یا نه ، چون کسی که عاشقه مثل کوزه ایه که پر از آب باشه ، پره ولی کم سر و صدا داره ،داره خودشو برای باختن آماده میکنه نه برای برنده شدن به خاطر همین بهت میگه نه ، چون میدونه یه روزی چه بخواد چه نخواد عشقشو ازش می گیرن. در زندگی درس های بسیاری را هم آموختم و هم یاد دادم ، آموختم هیچ وقت برای اولین بار من نگویم دوستت دارم ، آموختم عشق از دست رفتنیست ، آموختم دل ها را باید شکست ، آموختم هیچ وقت اولین بوسه ی عشق را من نزنم ، آموختم دل مانند لیوان است اگر بشکند و حتی بعدا تکه های آن را به هم بچسبانند جای شکستگی روی آن باقی می ماند ، و بسیارهایی دیگر آموختم که ای کاش سر این کلاس درس حاضر نمی شدم و نمی آموختم ، ولی تجربه های زیادی را هم یاددادم یاد دادم که عاشق را نباید مهره ی بازی کرد ، یاد دادم که عشق توپ بازی نیست و معشوق دروازه بان که شاید این توپ عشق را بگیرد یا نگیرد........ ??? ای سر چشمه ی محبت
ای عشق واقعی
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود بگزار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است چه داشته ای که اینگونه مرا تلسم کرده ای
من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی تو هوای دلم را با طراوت کردی زمانی که با تو هستم به آسمان به بیکران برواز میکنم پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمیدانم
مرگ ، مرگ حکمی حتمی و زودرس
مرگ حقی بی تردید
مرگ همدم هر شب من
مرگ دوستدار چشم من
مرگ خواستار دل من و در انتها زندگی به یک نقطه ختم می شود (.)
روز ها با این فکر که چرا مرگ سوی ما را برای هدف نمیابد بودم ، ثمره این شد که : در خود یافتم مرگ
برای کسانی است که آغازی برای وجود داشتن را شروع کرده اند و به سوی انتها روانه می شوند
ولی من ابتدایی نداشته ام که به انتها برسم ، پس من اصلا متولد نشده ام و تولدی دوباره برای عشق
بوده ام و محکوم به درد عشق گشته ام پس وای بر من ، وای بر من که مرگ مرا نخواهد یافت.
افســــــــــــــــــوس.........................
بی تو قلب من شکسته
این همون دل شکسته است که به انتظار نشسته
ای تو تنها خوب دنیا بی تو من تنها ترینم
با تو مثل یک ستاره بی تو من خاک زمینم
عاشقم،عاشقترینم
بگو که اینو میدونم
حالا که از عشقت دیوونم
بگو که با تو می مونم
ای تو تنها خوب دنیا بی تو من تنها ترینم
با تو مثل یک ستاره بی تو من خاک زمینم
می خوام از دست تو گهواره بسازم
سر بزارم روی دستات به سعادتم بنازم
می خوام اون چشمای دریایی رو آیینه کنم
با نگاهت توی چشمام دردمو تازه کنم
تو که نیستی دنیا تاریکه برای دل خسته ام
بی تو من تنهای تنهام
دل به خلوت تو بسته ام...
*****************************************
دقایق زنگی من چون قطار سریع السیر پشت سر هم بدون لحظه ای سکوت دارد می گذرد وتنها امید من تو هستی که به تو چشم بسته ام اگر چه باتوهم صحبت نیستم و تقدیر چنان کردکه فرسنگها از هم دور شویم ولی احساس من نسبت به تو چنان زندگیم را پرتلاتم و هیجان زده کرده که مواقعی است که از تنهایی خود در این شهر غریب که به جز خود کسی رو نمیبینم به قدری غم زده میشوم که فقط راه فرارندارم فراررابرقرارترجیح میدادم وتابه تونرسم از پای نمی نشستم اما باز به فکر فرو میروم که تنها توهستی که در قلب منی وهم سخنم و مانع شدن ازخشمم وهمچنین نور امیدم تو هستی ومی توانی دقایق زندگی مرا چون نقاشی رنگ آمیزی کنی.
زمان!
به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست....
بوسیدن قول ماندن نیست.....
و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست .....
هیچ وقت دل به کسی نبند
چون این دنیا این قدر کوچیکه
که توش دو تا دل کنار هم جا نمیشه ...
اگر هم دل بستی هیچ وقت ازش جدا نشو
چون این دنیا این قدر بزرگه که دیگه پیداش نمی کنی ....
هر وقت احساس کردی در اوج قدرتی به حباب فکر کن....
بهتره اهالی رویامونو بدون توقعی ، جواب کنیم
نباید حتی رو بهترین کسا توی بدترین جاها ، حساب کنی...
اگر کسی را دوست داری؟ |
شکسپیر : اگر کسی را دوست داری رهایش کن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت دانشجوی آمار : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است دانشجوی فیزیک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است دانشجوی حسابداری : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهکار بفرست دانشجوی ریاضی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن دانشجوی کامپیوتر : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، از دستور کپی - پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که دیلیت اش کنی دانشجوی خوشبین : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن... نگران نباش بر می گردد دانشجوی عجول : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر در مدت زمانی معین بر نگشت فراموشش کن دانشجوی شکاک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟ دانشجوی صبور : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد دانشجوی رشته صنایع : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن ، این کار را مرتب تکرار کن....... |
ضد حال یعنی چی؟
ضدحال یعنی وقتی یه قرار لطیف تو اینترنت داری وصل نشی
ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره
ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو
ضدحال یعنی روز تولدت دوست پسرت جلوی دوستات فقط یه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی
ضدحال یعنی دوست دخترتو بیرون با یه پسر دیگه ببینن
ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه
ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن
ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه
ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد 987979543456547979794654687 تومن...!! مثل قبض تلفن وموبایل امیر حجوانی
ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه
ضدحال یعنی با.?.?? افتادن
ضد حال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه
ضدحال یعنی صبح ساعت ? بری سر کلاس استاد نیاد
ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ??
ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه ??
ضدحال یعنی داداش کوچیکت ?شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق
ضد حال یعنی بری عروسی خانمها و اقایون جدا باشن
ضدحال یعنی تو اتاقت فیلم نگاه میکنی همینکه میرسه جای.........مامان یا بابا بیاد تو
ضدحال یعنی هیستوری رو پاک نکنی همه ایمیلاتو داداشه فضولت بخونه
ضدحال یعنی نفر ?1کنکور شدن
ضدحال یعنی کارگردان شدن حنا مخملباف
ضدحال یعنی کاندید شدن رفسنجانی برای انتخابات مجلس
ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند
ضدحال یعنی حسنی امام جمعه ارومیه
ضدحال یعنی پژو آر- دی
ضدحال یعنی فیلم ژاپنی
ضدحال یعنی عشق یه طرفه
ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه 92 مثل گل اس اس به پس پس
ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد
ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن
ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن
ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن
ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه
ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خودکارت تموم بشه
ضدحال یعنی با دوست دخترت بری کافی شاپ دخترخالتو ببینی
ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه
ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی
ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی
از قلبت فاصله می گیرم
چرا که می ترسم صدای پایم شیشه نازک آنرا بشکند
از وجودت فاصله می گیرم
چرا که وحشت دارم حضور سردم تارهای نازک غرورت را بدرد
از چشمانت نگاه بر می گیرم
چرا که واهمه دارم اشک راه چشمانت را به خاطر بسپارد
تو می روی و من می مانم تنهای تنها
با قلبی شکسته و غروری جریحه دار شده
باران می بارد ومن نیز……